جهت یافتن کتاب ها از دسته بندی زیر استفاده کرده و یا نام کتاب مورد نظر را جستجو کنید
سایت اصلی فروشگاه سارانگ

راهنمای مانگای نائوکی اوراساوا Naoki Urasawa از کجا شروع کنیم و چی بخونیم؟

دوشنبه، ۲۶ خرداد ۱۴۰۴

راهنمای مانگای نائوکی اوراساوا از کجا شروع کنیم و چی بخونیم؟

نائوکی اوراساوا بعضی از بهترین مانگاهای تاریخ رو ساخته، ولی با این همه مجموعه فوق‌العاده، از کجا باید شروع کرد—یا بعدی چی بخونیم؟

من تمام مانگاهای نائوکی اوراساوا که به انگلیسی منتشر شده رو بررسی می‌کنم،

چیزایی که در مورد هر کدوم دوست دارم رو به اشتراک می‌ذارم (بدون اسپویل)،

و کمکتون می‌کنم مجموعه‌ای رو پیدا کنید که براتون جذاب‌تر به نظر می‌رسه.

اگه از این جور بررسی‌های عمیق خوشتون میاد،

حتماً راهنمای مانگای جونجی ایتو و راهنمای مانگای اینیو آسانا رو هم ببینید اگه به کارای اونا هم علاقه دارید.

قبل از اینکه بریم سراغ هر کدوم از کاراش، چی باعث شده نائوکی اوراساوا یکی از بهترین خالق‌ها باشه؟

اول از همه، اون یه داستان‌گوی حرفه‌ایه. ریتم کاراش حساب‌شده ولی درگیرکننده‌ست؛

بدون اینکه همه جزئیات رو لقمه لقمه بذاره دهنت، راهنماییت می‌کنه و فقط اونقدر اطلاعات می‌ده که کنجکاو بمونی و تا آخرش حدس بزنی چی می‌شه.

البته بگم که کاراش معمولاً آروم شروع می‌شن و وقت می‌ذارن تا صحنه رو بچینن و شخصیت‌ها رو بسازن، ولی بهم اعتماد کن، صبر کردن همیشه ارزشش رو داره.

داستان‌هاش به نتیجه می‌رسن و توانایی‌اش تو خلق پیچش‌ها و غافلگیری‌های ماهرانه،

داستان‌هاش رو جذاب و غیرقابل پیش‌بینی نگه می‌داره. وقتی پای فاش شدن رازها وسط باشه، اون یکی از بهترین‌هاست.

اما چیزی که بیشتر از همه دوست دارم، اینه که دنیاهاش چقدر عمیقاً تحقیق‌شده و واقعی به نظر می‌رسن.

داستان‌هاش رو تو مکان‌های واقعی و با پس‌زمینه‌های تاریخی بنا می‌کنه که باعث می‌شه حس اصالت داشته باشن.

شخصیت‌هاش هم به همون اندازه باورپذیرن؛ پر از نقص، عمیقاً انسانی و از نظر احساسی پیچیده، طوری که تو رو درگیر داستان‌هاشون می‌کنه.

اوراساوا بیشتر به خاطر سری‌های معمایی و پر از تعلیقش معروفه، ولی تو ژانر علمی-تخیلی هم استاده.

چه در مورد هوش مصنوعی باشه، چه بازی مرگبار موش و گربه بین یه دکتر و یه قاتل،

چه گروهی از بچه‌ها که دارن یه توطئه رو کشف می‌کنن، یا یه دختر جوون که تو یه معمای کایجو گیر افتاده،

تم‌های پیچیده‌اش، پس‌زمینه‌های غنی با داستان‌های شخصی و شخصیت‌محور، همیشه چیزایی هستن که مشتاق خوندنشونم.

علاوه بر این، اون ماهرانه خطوط زمانی مختلف رو به هم می‌بافه و نشون می‌ده که چطور گذشته روی آینده تأثیر می‌ذاره و هر عملی یه اثر موجی داره.

علت و معلول اغلب یه تم اصلی تو کاراشه.

سری‌های اون اغلب حول محور لحظات کلیدی می‌چرخن؛ هم تو زندگی شخصیت‌هاش و هم تو دنیای اطرافشون.

اونا با مشکلات غیرممکن روبرو می‌شن، با شیاطین درونی خودشون دست و پنجه نرم می‌کنن

و با سنگینی انتخاب‌هاشون کنار میان، و خیلی از سری‌هاش پس‌زمینه پساجنگ دارن.

همین عمق احساسی، در کنار داستان‌ها و شخصیت‌های پیچیده‌اش، چیزیه که اوراساوا رو یکی از بهترین بهترین‌ها می‌کنه.

حالا که در مورد اینکه چی کارای اوراساوا رو اینقدر خاص می‌کنه حرف زدیم، بریم سراغ مانگاهای اون.

تا الان هفت عنوان از کاراش به انگلیسی منتشر شده:

«پسران قرن بیستم»، «هیولا»، «پلوتو»، «آسادورا!»، «استاد کیتون»، «موجیروشی» و «عطسه: مجموعه داستان‌های نائوکی اوراساوا»؛

که همه‌شون تو آمریکا چاپ شدن. من هر کدوم رو بدون اسپویل بررسی می‌کنم و می‌گم به نظرم برای چه کسایی مناسب‌ترن.

پسران قرن بیستم

پسران قرن بیستم و دنباله‌اش، پسران قرن بیست و یکم، هر چیزی که من دوست دارم رو داره

– فرقه‌های آخرالزمانی، ربات‌های غول‌پیکر، و توطئه‌ها – برای همین حس می‌کردم ازش خوشم میاد، ولی نمی‌دونستم چقدر زیاد.

سال‌ها بعد از تموم کردنش، هنوز هم یکی از مانگاهای مورد علاقه همیشگی منه.

با اینکه یه داستان علمی تخیلی با عناصر فرازمینیه، به لطف شخصیت‌هاش فوق‌العاده واقعی به نظر می‌رسه.

من همیشه داستان‌هایی رو دوست داشتم که یه گروه از دوستا یه راز رو کشف می‌کنن،

مثل «آن»، ولی چیزی که واقعاً باعث میشه این داستان‌ها خوب از آب دربیان، پویایی گروهیه.

اگه از طرفدارای «آن» یا «گونی‌ها» هستید، احتمالاً از «پسران قرن بیستم» خوشتون میاد چون بازیگراش فوق‌العاده‌ان.

داستان یه گروه از بزرگسالان رو دنبال می‌کنه که در بچگی یه اتفاق باورنکردنی رو تجربه کردن،

و به همین دلیل، سریال بین خطوط زمانی مختلف جابجا میشه. وقتی این کار بد انجام بشه، می‌تونه گیج‌کننده باشه،

اما اوراساوا اون رو طوری ساختاردهی کرده که همه چیز رو راحت میشه دنبال کرد و در عین حال راز رو هیجان‌انگیزتر و تأثیرگذارتر می‌کنه.

اگه عاشق پیچش‌های داستانی، رازهای جالب، و داستان‌هایی درباره آدم‌های عادی هستید که کارهای خارق‌العاده انجام میدن،

«پسران قرن بیستم» که می‌تونید اون رو از طریق نسخه‌های تکی یا نسخه‌های کامل جمع‌آوری کنید، یه اثر حتمی‌القرائه‌ست.

اما اگه دنبال یه چیز حتی تاریک‌تر با پیچش هیجان‌انگیز روان‌شناختی هستید، ممکنه «هیولا» بیشتر به دردتون بخوره.

هیولا (Monster) یکی از بهترین مانگاهای تریلر روان‌شناختیه

که یه بازی مرگبار موش و گربه رو بین جراح مغز و اعصاب، دکتر کنزو تنما، و یه هیولای واقعی دنبال می‌کنه.

اما فراتر از اون، این داستان درباره آدماییه که دور هم جمع میشن تا اشتباهات رو درست کنن،

بر شیاطین درونشون غلبه کنن، و اینکه چطور حتی کوچکترین انتخاب‌ها هم می‌تونن عواقب غیرقابل تصوری داشته باشن.

دکتر تنما که توسط همون کسی که نجاتش داده، متهم به قتل شده، از دست مقامات فراریه

و در عین حال سعی می‌کنه حقیقت رو درباره هیولایی که یه زمانی روش عمل کرده بود، کشف کنه.

مثل همه آثار اوراساوا، مانستر به طرز ماهرانه‌ای چندین خط زمانی رو به هم می‌بافه

و نشون میده که چطور گذشته آینده رو شکل میده و چطور هر رویدادی مثل تکه‌های یه پازل به هم وصل میشن.

این مجموعه برای ساختن داستانش وقت میذاره، اما هر جزئیاتی یه هدفی داره.

ریتم اوراساوا شما رو دائماً درگیر نگه میداره، فقط به اندازه کافی اطلاعات میده تا شما رو جذب کنه و در عین حال تا آخرش شما رو در حدس و گمان نگه میداره.

و در حالی که مانستر در اصل یه تریلره، سوالات فلسفی و روان‌شناختی عمیق‌تری رو هم بررسی می‌کنه

– واقعاً چی یه نفر رو تبدیل به هیولا می‌کنه؟ خود اون شخص، یا کسانی که اون رو به وجود آوردن؟

این یکی از بزرگترین مانگاهای معمایی و روان‌شناختیه که تا حالا منتشر شده و یه اثر کاملاً ضروری برای خوندنه،

مخصوصاً اگه از مجموعه‌هایی مثل دفترچه مرگ (Death Note)لذت می‌برید.

می‌تونید مانستر رو از طریق نسخه‌های کامل (Perfect Editions) الان جمع‌آوری کنید.

پلوتو

در حالی که «هیولا» یک تریلر روان‌شناختی عمیق است، «پلوتو» داستان‌گویی اوراساوا را به قلمرو علمی-تخیلی می‌برد.

«پلوتو» برداشت نائوکی اوراساوا از داستان «بزرگترین ربات روی زمین» آسترو بوی است

– و یکی از برترین مانگاهای علمی-تخیلی من تا به امروز است.

و اگر می‌پرسید که آیا می‌توانید این را بدون داشتن اطلاعاتی درباره آسترو بوی بخوانید، قطعاً می‌توانید.

در ابتدا، ماکوتو تزوکا – پسر اوسامو تزوکا، پدر مانگا – پیشنهاد اوراساوا را رد کرد.

اما پس از ملاقات با او، موافقت کرد – به یک شرط: اوراساوا باید با نبوغ پدرش برابری می‌کرد و چیزی کاملاً جدید خلق می‌کرد. و دقیقاً همین کار را هم کرد.

«پلوتو» داستان کلاسیک را به یک معمای جذاب تبدیل می‌کند که در آن بزرگترین ربات‌های جهان توسط یک قاتل ناشناس شکار می‌شوند.

اما به جای دنبال کردن آسترو بوی – که در اینجا به عنوان اتم شناخته می‌شود –

داستان بر روی یک کارآگاه ربات تمرکز دارد که احساسات و تعاملاتش او را عمیقاً انسانی جلوه می‌دهد.

اوراساوا مضامین آسترو بوی درباره روابط انسان و ربات را می‌گیرد و آنها را حتی فراتر می‌برد،

تبعیضی که ربات‌ها با آن روبرو هستند و آنچه اتفاق می‌افتد وقتی مرز بین انسان و ماشین محو می‌شود را بررسی می‌کند.

در دنیایی که توسط جنگ شکل گرفته، «پلوتو» یک اثر دلخراش، هیجان‌انگیز و تأمل‌برانگیز است که این سوال را مطرح می‌کند که واقعاً انسان بودن به چه معناست.

در حالی که «پلوتو» بازگویی محترمانه‌ای است، قالب را نیز می‌شکند و چیزی را ارائه می‌دهد که هم برای طرفداران آسترو بوی آشناست و هم کاملاً تازه.

این یکی از چشمگیرترین و فراموش‌نشدنی‌ترین مانگاهای علمی-تخیلی است که تا به حال ساخته شده است.

بهترین برای طرفداران: بلید رانر، آلیتا، اوریجین، ویوی: آهنگ چشم فلوریت،

و داستان‌های علمی-تخیلی که هوش مصنوعی و معنای انسان بودن را بررسی می‌کنند.

آسادورا!

بعد از پلوتو، جدیدترین سری در حال انتشار نائوکی اوراساوا، آسادورا! رو داریم؛

یه ماجراجویی مرموز با لحنی متفاوت از هر چیزی که قبلاً انجام داده.

مثل بیشتر کارهاش، این یکی هم روی آدم‌های معمولی تمرکز می‌کنه که کارهای خارق‌العاده انجام می‌دن،

اما این بار با حسی بیشتر شبیه به داستان‌های بلوغ.

داستان با پیش‌بینی یه اتفاق بزرگ در توکیو شروع می‌شه، بعد برمی‌گرده به سال ۱۹۵۹،

جایی که با آسا آشنا می‌شیم، یه دختر جوون که تو بندر ناگویا بزرگ می‌شه.

تو خانواده پرجمعیتش نادیده گرفته می‌شه و مصممه که خودشو ثابت کنه.

اما وقتی یه طوفان می‌آد، مسیرش با کاسوگا، یه خلبان سابق که حالا دزده، تلاقی پیدا می‌کنه و این منجر به یه همکاری غیرمنتظره می‌شه.

آسادورا! بخشی معماییه، بخشی داستان تاریخی، و بخشی هم داستان کایجو، که همه‌ش تو ژاپن پس از جنگ اتفاق می‌افته.

تأثیر جنگ هنوز باقیه – نه فقط روی کهنه‌سربازانی مثل کاسوگا، بلکه روی شخصیت‌های جوون‌تری مثل شوتا،

پسری که تحت فشاره تا به رویاهای المپیکی که خانواده‌ش از دست دادن، برسه.

قدرت اوراساوا تو شخصیت‌پردازی کاملاً مشهوده، و در حالی که داستان به موضوعات سنگینی می‌پردازه،

دلسوزی و خوش‌بینی آسا باعث می‌شه این سری گرم و دلنشین باشه و لحظات دلگرم‌کننده زیادی هم توش هست.

طراحی هنری خیره‌کننده‌ست، از مناظر با جزئیات گرفته تا شخصیت‌های پر احساس، با صفحات رنگی زیبا در ابتدای هر جلد.

در حالی که آسادورا! هنوز در حال انتشاره، اما از همین حالا داره به یکی از بهترین داستان‌هاش با یه گروه بازیگر عالی تبدیل می‌شه،

و با شناختی که از نائوکی اوراساوا داریم، مطمئناً پیچش‌های زیادی در پیشه.

استاد کیتون

این یکی، استاد کیتون، یه کم با بقیه کارای نائوکی اوراساوا فرق داره.

بیشتر اپیزودیکه و جنبه آکادمیکش قوی‌تره که خب اینو باید در نظر داشت،

ولی در عین حال یکی از کارای لذت‌بخش‌ترشه، البته با یه حال و هوای خاص.

یه جورایی ترکیب حل معما و ماجراجوییه با یه رگه‌هایی از ایندیانا جونز.

داستان درباره تایچی هیراگا کیتونه، یه بازرس بیمه با یه گذشته غیرمعمول – پسر یه جانورشناس ژاپنی و یه زن اشراف‌زاده انگلیسیه،

تو رشته باستان‌شناسی تحصیل کرده و قبلاً هم عضو نیروهای ویژه SAS بوده.

این مجموعه مهارت‌های منحصر به فردش بهش اجازه می‌ده دور دنیا سفر کنه،

رازهای پنهان رو کشف کنه، پرونده‌ها رو حل کنه و از خلافکارا پیشی بگیره.

هر فصل یه مکان جدید، آدمای جدید و آداب و رسوم جدید رو معرفی می‌کنه،

که باعث می‌شه بیشتر شبیه یه سفرنامه ماجراجویانه باشه تا یه روایت واحد و کلی مثل مانستر یا پسران قرن بیستم.

مثل بقیه کارای اوراساوا، جلد کتاب‌ها خیلی قشنگ طراحی شدن،

با جزئیات نقشه براق و نوشته‌های طلایی، که باعث می‌شه تو قفسه کتاب‌ها حسابی به چشم بیان.

اینکه استاد کیتون به درد شما می‌خوره یا نه، بستگی داره چقدر از خود کیتون و ماجراهاش خوشتون بیاد.

اگه به سریال‌های خوب تحقیق شده، تاریخ، باستان‌شناسی و یه شخصیت اصلی که همونقدر که تحقیق می‌کنه، آموزش هم می‌ده علاقه دارید، ارزش دیدن رو داره.

عطسه

عطسه اثر نائوکی اوراساوا، مجموعه‌ای از هشت داستان کوتاه.

من شخصاً عاشق مجموعه‌های داستان کوتاه این‌چنینی هستم—ایده‌های سریع و مستقل که مثل فوران خلاقیت‌اند.

خود نائوکی اوراساوا آن‌ها را به عطسه تشبیه می‌کند—کوتاه، خودبه‌خودی و غیرمنتظره.

در حالی که عطسه را به تازه‌واردها به کارهایش توصیه نمی‌کنم،

اگر از قبل طرفدار اوراساوا هستید، این مجموعه عالی است و بینشی از او به عنوان یک خالق به شما می‌دهد.

برخی داستان‌ها، مثل «پیرمردها» و «موزیکا نوسترا»، شخصی به نظر می‌رسند—

تأملاتی درباره عشق او به موسیقی فولک و اینکه هنرمندان مانگا هنگام کار چگونه به موسیقی گوش می‌دهند.

برخی دیگر شبیه کارهای کلاسیک اوراساوا هستند—مثل «به سمت ماه پرتاب کن!».

این داستان ترکیبی از احساس و رمز و راز خاص او را دارد.

چیزی که عطسه را خاص می‌کند، تفسیر در پایان است، جایی که نائوکی اوراساوا درباره الهاماتش تأمل می‌کند

—کایجو، ابرقهرمان‌ها، کمدی اسلپ‌استیک، و عشقش به دهه‌های ۶۰ و ۷۰.

واقعاً این مجموعه شبیه مجموعه‌ای از هر چیزی است که او را به عنوان یک داستان‌گو شکل داده،

و اگر طرفدار اوراساوا هستید، خواندن آن بسیار عالی است.

موجیروشی

بعد از «عطسه»، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه اوراساوا، حالا «موجیروشی» رو داریم که با فقط ۲۶۴ صفحه،

یکی از کوتاه‌ترین کارهاشه و تو یه جلد جمع شده.

داستان درباره کامودا، یه مرد خوش‌قلب ولی بدشانسه که همیشه دنبال راه آسونه.

وقتی حسابرسی مالیاتی ورشکستش می‌کنه، زنش بدون اون و دخترشون، کاسومی، میره یه سفر دریایی لوکس.

کامودا که ناامیدانه دنبال برگشتنه، پولشو میریزه تو یه کسب‌وکار فروش ماسک یه کاندیدای ریاست‌جمهوری آمریکا،

اما انتخابات یهو یه مسیر غیرمنتظره پیدا می‌کنه و اون رو با کلی بدهی و یه انبار پر از ماسک‌های بی‌مصرف تنها میذاره.

اینجاست که با «کارگردان» آشنا میشه، یه کلکسیونر هنری عجیب و غریب که بهش فرصت میده شانسشو برگردونه.

از اینجا به بعد، موجیروشی یه چرخش تند می‌کنه و وارد یه ماجراجویی عجیب و پرخطر میشه که پر از تعلیق‌های خاص اوراساواست

– اما این بار، با یه لحن بامزه‌تر و غیرعادی‌تر. با اینکه کوتاهه، خیلی چیزا تو ۲۶۴ صفحه‌اش جا شده.

سریع پیش میره و گاهی اوقات حس میشه عجله‌ای نوشته شده، اما با توجه به وضعیت آشفته کامودا، این سرعت سرسام‌آور منطقیه.

نتیجه‌گیریش به اندازه «هیولا» یا «پسران قرن بیستم» قوی نیست و اونقدر وقت نداره که ایده‌هاشو مثل بقیه سری‌هاش بسط بده،

اما بازم از اینکه چطور همه چیز آخرش به هم گره خورد، تحت تاثیر قرار گرفتم.

«موجیروشی» رو به عنوان اولین مانگای نائوکی اوراساوا پیشنهاد نمی‌کنم،

اما اگه از قبل طرفدار مانگاهاش هستید و می‌خواید یه چیز متفاوت ازش تجربه کنید، ارزش دیدن رو داره.

بهترین مانگای نائوکی اوراساوا برای مبتدیان

بعد از خوندن همه مجموعه های اوراساوا و وقت گذاشتن برای اونا، به نظرم اگه کاملاً با کاراش ناآشنا هستین، «پلوتو» بهترین جا برای شروع کردنه.

فقط ۸ جلده، کوتاهه ولی پر از محتواست و هر چیزی که اوراساوا رو به یه استاد داستان‌گویی تبدیل کرده، توش خلاصه شده.

این یه روایت معمایی و از نظر احساسی قدرتمنده که عمق فلسفی، شخصیت‌پردازی پیچیده و دسیسه‌های سیاسی رو با هم ترکیب می‌کنه،

همه اینا تو پس‌زمینه جنگ اتفاق می‌افته و مفاهیم جالبی مثل هوش مصنوعی رو بررسی می‌کنه.

با وجود کوتاهی، «پلوتو» هیچ‌وقت عجولانه به نظر نمی‌رسه – پیچیده،

پر از تعلیق و به همون اندازه «مانستر» یا «پسران قرن بیستم» تأثیرگذاره.

به نظر من، این بهترین دروازه برای ورود به آثار اونه.

با این حال، اگه می‌خواین تجربه کامل نائوکی اوراساوا رو داشته باشین، «مانستر» و «پسران قرن بیستم» رو حتماً باید بخونین.

اگه عاشق تریلرهای روانشناختی یا بازی‌های موش و گربه نفس‌گیر هستین، «مانستر» رو انتخاب کنین.

این تاریک‌ترین و پرتعلیق‌ترین اثر اونه، که یکی از بهترین رقابت‌های قهرمان-شرور رو تو مانگا داره.

دکتر تنما یه شخصیت اصلی فوق‌العاده‌ست، اما این آنتاگونیست –

یکی از ترسناک‌ترین و مرموزترین شخصیت‌ها تو تمام داستان‌ها – که واقعاً این داستان رو فراموش‌نشدنی می‌کنه.

این مجموعه تو ۹ نسخه «پرفکت ادیشن» (در مجموع ۱۸ جلد) جمع‌آوری شده.

اگه داستان‌های توطئه‌ای گسترده رو ترجیح می‌دین که یه گروه از افراد برای کشف یه راز عمیق تلاش می‌کنن،

«پسران قرن بیستم» انتخاب خوبیه. این داستان به طور یکپارچه بین گذشته و حال جابجا می‌شه

و از خطوط زمانی متعددش برای ساختن یه داستان پیچیده و بزرگ استفاده می‌کنه که هم هیجان‌انگیزه و هم از نظر احساسی تأثیرگذاره.

این مجموعه تو ۱۱ نسخه «پرفکت ادیشن» موجوده.

اگه برای شروع یه مجموعه طولانی مردد هستین، «پلوتو» توصیه منه –

هر چیزی که اوراساوا توش عالیه رو به شکلی فشرده و در عین حال عمیقاً رضایت‌بخش بهتون می‌ده.

اما اگه «پلوتو» شما رو جذب نکرد، لطفاً اونجا متوقف نشین. هم «مانستر» و هم «پسران قرن بیستم» ارزش سرمایه‌گذاری رو دارن،

و وقتی واردشون بشین، امیدوارم متوجه بشین چرا نائوکی اوراساوا یکی از بزرگترین داستان‌گوهای مانگاست.

اگه از این سه تا لذت بردین، حتماً به سراغ بقیه مجموعه هاش – «اسنیز»، «مستر کیتون»، «موجیروشی» و البته، جدیدترینش «آسادورا!»

– برین اگه براتون جالب به نظر می‌رسن.

نائوکی اوراساوا یکی از بهترین‌های مانگاست، داستان‌هایی خلق می‌کنه که با اینکه زمان می‌بره تا ساخته بشن،

اما از باارزش‌ترین تجربه‌هایی هستن که خواهید داشت.

آثارش طبیعت انسان رو از لنزی بررسی می‌کنه که فقط خودش می‌تونه، و اون بعضی از بهترین مجموعه ها رو تو مانگا خلق کرده.

فقط امیدوارم آثار بیشتری ازش به انگلیسی منتشر بشه – مخصوصاً «بیلی بت»، که شایسته یه انتشار جدیده.

اگه از این جور بررسی‌های عمیق خوشتون میاد، حتماً راهنمای مانگای «جونجی ایتو» و راهنمای مانگای «اینیو آسانا» رو هم ببینین اگه به آثار اونا هم علاقه‌مند هستین.

سوالی دارید؟ از ما بپرسید