راهنمای کامل مانگاهای جونجی ایتو برای طرفداران تازه وارد
یکشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
راهنمای کامل مانگاهای جونجی ایتو: برای طرفداران تازه وارد
از کجا شروع کنیم و چه چیزهایی در این دنیای ترسناک منتظر ماست؟
این راهنمای جامع به مانگاهای ترسناک جونجی ایتو میپردازه و تمام آثار منتشر شدهاش رو پوشش میده:
۱۲ مجموعه داستان کوتاه، ۲ اقتباس از آثارش در قالب فیلم یا سریال، و ۷ مانگای بلند.
علاوه بر این، بهترین ترتیب و نقطه شروع برای ورود به دنیای آثار ایتو رو هم پیشنهاد میکنیم.
جونجی ایتو بدون شک مانگای ترسناک رو همونطوری که میشناسیم شکل داده،
راه کسایی مثل کازوئو اومزو رو دنبال کرده و در عین حال، مسیر خودشو ساخته،
پر از مجموعههای فراموشنشدنی از داستانهای بلند گرفته تا اقتباسها و مجموعههای داستان کوتاه.
سبک منحصربهفرد و فوراً قابل تشخیصش، اون رو نه تنها بین طرفداران مانگا، بلکه بین طرفداران ترسناک در سراسر جهان به یه اسم آشنا تبدیل کرده.
از تکنسین دندانپزشکی تا یکی از پرکارترین خالقان زمان ما، جونجی ایتو تأثیر زیادی روی ژانر وحشت گذاشته.
آثارش پر از پنلهای بسیار دقیق و سبکدار، فضاهای ناراحتکننده و خشونتیه که به طرز عجیبی زیباست.
اما همیشه چیزی بیشتر از اون چیزی که به نظر میاد توی داستانهاش وجود داره.
تماشای مصاحبههای جونجی ایتو باعث شده درک بهتری از خودش و کارهاش پیدا کنم.
اگه با ورود به دنیای جونجی ایتو مشکل دارید، به شدت پیشنهاد میکنم این کارو انجام بدید،
مخصوصاً قسمتی که تو برنامه «اوراساوا نائوکی نو مانبن» حضور داشت.
تقریباً همه، حتی ناشراش، بهش لقب استاد وحشت دادن و منم بعد از خوندن همهی مجموعههاش با این موضوع موافقم، اما اون فراتر از این عنوانه.
به نظر یه آدم خاکی و دوستداشتنی میاد که واقعاً عاشق خلق دنیای عجیب و غریب وحشتهاشه،
و این باعث میشه من کارهاشو بیشتر دوست داشته باشم.
داستانهای جونجی ایتو، با وجود اینکه پر از وحشتن،
اغلب یه جنبهی بازیگوشانه، مسخره و تخیلی دارن و از وحشت به کمدی و نقد اجتماعی تبدیل میشن.
ایتو تو مصاحبه با نائوکی اوراساوا اعتراف کرد که شاید هیچوقت واقعاً بزرگ نشده و شما میتونید اون حس بیپایان کودکی،
البته یه جور پیچیده و عجیبوغریبش رو، تو داستانگوییهاش حس کنید.
در حالی که داستانهاش این وحشتهای عجیب و غریب و دور از ذهن رو زنده میکنن،
اونها رو به شکلی تعریف میکنه که به طرز عجیبی باورپذیر به نظر میرسن،
حتی وقتی که اغلب فراتر از درک معمول ما هستن، چون واقعیت رو با چیزهای غریب و ناآشنا ترکیب میکنه.
اون یه استعدادی داره که باعث میشه عدم قطعیتها یا ترسهای روزمرهای که ممکنه حس کرده باشیم رو به چیزهایی غیرعادی تبدیل کنه
و این بخشی از چیزیه که کارهاشو اینقدر جالب میکنه.
از وحشت کیهانی گرفته تا وحشت جسمی، داستانهای روانشناختی، ماوراءالطبیعه و ترسناک علمی-تخیلی،
جونجی ایتو تقریباً هر زیرشاخهی وحشت رو از دریچهی نگاه منحصربهفرد خودش بررسی کرده.
و وقتی آثارش رو میخونید، میتونید بفهمید که اون واقعاً یه طرفدار پروپاقرص ژانر وحشته.
اون به تاثیراتش، مثل کازوئو اومزو، ادای احترام میکنه، اما با این حال، آثارش رو کاملاً اصیل نگه میداره و جایگاه خودش رو در این ژانر طوری حک میکنه که کمتر کسی قبل از اون این کار رو کرده.
وقتی یه مانگای ایتو رو میبینید، فوراً قابل تشخیصه.
این فقط یه نگاه اجمالی به چیزهایی هست که جونجی ایتو ارائه میده، اما اجازه میدم آثارش خودشون صحبت کنن.
تو این پست، من به تمام مجموعههای اون که به انگلیسی در دسترس هستن، میپردازم،
با ۱۲ مجموعهی داستان کوتاه شروع میکنم، بعدش دو اقتباسش و در آخر با هفت اثر بلندش.
همچنین، علاقهمندیهای شخصی خودم و بهترین نقاط شروع برای تازهواردها رو هم در طول مسیر به اشتراک میذارم.
مجموعه داستان های جونجی ایتو:
جونجی ایتو به خاطر مجموعه داستان های کوتاهش معروفه، تا الان 12 تاش به انگلیسی منتشر شده و احتمالا بازم منتشر میشه.
جونجی ایتو تو مصاحبه هاش گفته که داستان کوتاه رو دوست داره چون به ژانر وحشت خیلی خوب میاد و همچنین بهش اجازه میده ایده هاشو به طور خلاصه بیان کنه.
از اونجایی که حرف زدن درباره داستان کوتاه بدون لو دادن داستان سخته، من یه نگاهی به محتوای هر مجموعه میندازم و داستان های مورد علاقمو مشخص می کنم.
از اونجایی که مجموعه های زیادی وجود داره، ممکنه ندونید از کجا شروع کنید و جمع کردن همشون میتونه گرون تموم شه.
با این حال، من بهتون میگم کدومارو بیشتر پیشنهاد می کنم که بخونید.
Soichi: Junji Ito Story Collection
مجموعه داستان «سوئیچی: مجموعه داستانهای جونجی ایتو» شامل ده داستان کوتاه دربارهی سوئیچی،
شخصیت شوخطبع و عجیبوغریب معروف جونجی ایتو است.
در حالی که او در چند داستان جدید در «خرد شده» به عنوان نسخهی مسنتر خودش ظاهر میشود، این مجموعه دربارهی ریشههای سوئیچی است.
این مجموعه دوران کودکی و نوجوانی او را پوشش میدهد و روزهای اولیه و شیطنتهایش در خانه را نشان میدهد.
داستانهایی در این مجموعه وجود دارد که در آن او خواهر و برادرها و پسرعموهایش را که از توکیو به دیدنشان میآیند، اذیت میکند، با همکلاسیهایش کلنجار میرود و حتی با معلمش کار میکند، معلمی که سعی میکند به او کمک کند و خودش را در سوئیچی به عنوان یک بچه دردسرساز سابق میبیند.
یکی از داستانهای مورد علاقهی من دربارهی سوئیچی و برادر بزرگترش است که سعی میکند برای امتحانات درس بخواند اما نمیتواند، زیرا سوئیچی با سر و صدای مداوم او را دیوانه میکند.
پدرشان به جای اینکه مستقیماً با این مشکل برخورد کند، تصمیم میگیرد یک شرکت ساختمانی استخدام کند تا اتاق را عایق صدا کند.
البته، همه چیز به هم میریزد، زیرا سوئیچی از این فرصت استفاده میکند تا برادرش را به شکلی واقعاً اغراقآمیز اذیت کند.
شوخیهای سوئیچی همیشه مفصل و به اندازهی کافی پیچیده هستند که همچنان خندهدار باشند، بنابراین خواندن آن سرگرمکننده است.
خانوادهاش فقط رفتارهایش را نادیده میگیرند، انگار که او یک بچه سرکش و عجیبوغریب است،
که میدانید، فقط میخ در دهانش میگذارد و به سمت مردم شلیک میکند، با عروسکها صحبت میکند، خودش را ارباب من مینامد و هر کسی را که او را نادیده میگیرد یا مسخره میکند، نفرین میکند، فقط برای نام بردن چند مورد.
آنها او را لوس میکنند، که فقط به طنز میافزاید، اما همچنین این لایه از نگرانی را اضافه میکند، زیرا شما به عنوان خواننده میدانید که سوئیچی چقدر میتواند در آینده خطرناک شود اگر کسی مداخله نکند.
وقتی به آن فکر میکنید، یک لایه جدیت در سوئیچی وجود دارد.
حتی اگر همه چیز به خوبی نوشته شده باشد، اگر شما کسی هستید که تا به حال احساس کردهاید که در جای خود نیستید - مانند من - ممکن است گاهی اوقات سوئیچی را قابل درک بدانید.
او یک نسخه افراطی از گوسفند سیاه در یک خانواده یا فرد ناسازگار در کلاس است، اما چیزی در مورد او وجود دارد که میتواند به خانه نزدیک شود، حتی اگر او آن را به سطح دیگری ببرد.
سوئیچی یک شوخطبع و ناسازگار به هم ریخته است که عاشق همه چیز تاریک است، اما چیزی در مورد او وجود دارد که تماشای آن سرگرمکننده است.
اگر از طرفداران سوئیچی هستید، این مجموعه یک اثر ضروری است.
اما اگر از طرفداران سوئیچی نیستید، ممکن است بخواهید از این یکی صرف نظر کنید، زیرا همه چیز دربارهی اوست.
برخی ممکن است او را آزاردهنده بدانند، اما من از تماشای شوخیهای کوچک پیچیدهاش لذت میبرم.
با این حال، اینکه آیا این مجموعه را برمیدارید یا نه، بستگی به این دارد که چه احساسی نسبت به سوئیچی به عنوان یک شخصیت دارید.
Smashed: Junji Ito Story Collection
مجموعه داستان های جونجی ایتو
اگه ازم بپرسید کدوم مجموعه جونجی ایتو رو بیشتر دوست دارم، یه روز میگم "لرزش" و یه روز دیگه میگم "Smashed".
"Smashed" پر از داستان هایی هست که عاشقشونم، چون یا پیچیده و غریبن یا به بهترین شکل ممکن دیوونه وار.
یه تعادل عالی بین داستان های جدی و کمدی داره، چیزی که جونجی ایتو به خاطرش خیلی معروفه.
این مجموعه ۱۳ داستان کوتاه داره: تاریکی خون آشام، ارواح پرایم تایم، غرش، زمین گیر، زنگ در اعدامی ها، راز خانه جن زده، راز خانه جن زده: نسخه سویچی، حیوان خانگی محبوب سویچی، در دره آینه، نمی خوام روح باشم، دیدگاه کتابخانه، آهنگ سایه باشکوه و Smashed.
داستان مورد علاقه من تو این مجموعه "زمین گیر" هست.
درباره آدم هایی هست که به طور مرموزی به مکان های خاصی گره می خورن، و پیچش این داستان عالیه
- احتمالا پیچش مورد علاقه من تو کل داستان های کوتاهشه. "زنگ در اعدامی ها" رو هم خیلی دوست داشتم، که مفهوم بخشش و کینه رو به شکل خیلی جالبی بررسی می کنه.
درباره یه خانواده هست که توسط یه باند تبهکار مورد آزار و اذیت قرار می گیرن و منجر به مرگ دو نفر از اعضای خانواده میشه، و به این می پردازه که چطور با اون آسیب روحی کنار میان.
بعدش "راز خانه جن زده"، "راز خانه جن زده: نسخه سویچی" و "حیوان خانگی محبوب سویچی" رو داریم، که همشون سویچی رو درگیر می کنن
- یه پسر که سرکشی هاش تبدیل به وحشت میشه.
تو این داستان ها، سویچی بزرگتر شده و یه خونه جن زده رو اداره می کنه که از شهری به شهر دیگه نقل مکان می کنه.
ما دو نسخه از داستان رو می بینیم، یکی از دیدگاه سوم شخص و یکی دیگه از دیدگاه سویچی، به علاوه یه داستان درباره سویچی و گربه خونگی خانوادگیشون.
یه پنل تو "حیوان خانگی محبوب سویچی" هست که یکی از مورد علاقه های منه.
داستان های سویچی بعضی وقتا یه کم احمقانه هستن، ولی من از این جنبه شون لذت می برم.
"در دره آینه" هم یکی دیگه از داستان های خوبه.
درباره دو گروه تو یه روستا هست که شروع می کنن به متنفر شدن از همدیگه و شروع می کنن به گذاشتن آینه هایی که چهره های گروه دیگه رو به سمتشون منعکس می کنه.
"نمی خوام روح باشم" هم جالب بود.
درباره یه دختره که یه مردی که نزدیک جنگل رانندگی می کرده، اونو با خون روی صورتش پیدا می کنه.
فکر می کنه اون یه روحه، ولی وقتی اونو به بیمارستان می بره، به نظر می رسه عادیه...
تا اینکه بعدا وقتی شروع می کنن به دیدن همدیگه، اوضاع یه کم تاریک میشه.
چند تا داستان بود که به اندازهی بقیه ازشون لذت نبردم، ولی خوب بودن، مثل «تاریکی خونآشام»، «ارواح پربیننده» و «غرش». «تاریکی خونآشام» دربارهی یه دختره که اختلال خوردن داره و با یه پسره آشنا میشه که سعی میکنه به یه روش عجیب بهش کمک کنه، در حالی که «ارواح پربیننده» کمترین مورد علاقهام توی این مجموعه بود. دربارهی یه زوج کمدینه که یه جوری همه رو به خنده میندازن انگار جن زده شدن، با اینکه اصلا خندهدار نیستن.
و «غرش» دربارهی یه مجریه که یه سیل ناگهانی میبینه که یه روستا رو نابود کرده.
بد نیستن، ولی به اندازهی بقیه تاثیرگذار نبودن، اما اونایی که تاثیرگذار بودن این مجموعه رو به یکی از بهترین کارهای اون تبدیل کردن.
مخصوصاً «زمینگیر»—یکی از بهترین داستانهایی هست که جونجی ایتو تا حالا نوشته.
با حضور چندبارهی سویچی و داستانهایی مثل «زنگ در اعدام»، «دید کتابخانه»، «خرد شده» و «آهنگ سایهی باشکوه»، این مجموعه نشون میده که چرا جونجی ایتو توی کاری که انجام میده اینقدر خوبه.
کلاس درس در حال نابودی یه مجموعه داستان کوتاهه،
ولی پنج تای اولش روی یه خواهر و برادر به اسم یوما و چیزومی تمرکز دارن که از این شهر به اون شهر میرن و یه عالمه وحشت به جا میذارن.
اگه اهل داستانهای شیطانی هستین، این پنج تا ارزش خوندن دارن.
کنار اینا، دو تا داستان دیگه هم آخرش هست، به اسمهای بازگشت و بچههای زمین، که هر کدوم فقط شش صفحه هستن.
کوتاهن ولی پنلهای جالبی دارن.
من از این مجموعه خوشم اومد، مخصوصاً از داستانهای یوما و چیزومی.
یوما یه جوون وسواسیه که عاشق شیطانه و از معذرتخواهی کردن از مردم یه جور رضایت عجیب میگیره، در حالی که چیزومی یه وحشت مطلقه.
فصلهای مربوط به اونا پنلهای خیلی چندشآوری داره، و جونجی ایتو توی کتاب «ناشناخته» گفته که این داستانها رو زمانی نوشته که دائم مجبور بوده از مردم معذرتخواهی کنه.
اینجوری داشته نشون میداده که چقدر از این کار خسته شده.
داستان آخر مربوط به این دو تا هم خیلی خوب تموم میشه.
در کل، کلاس درس در حال نابودی یه مجموعه خوبه.
نه بهترینه، نه بدترین.
من اینو به عنوان اولین کتاب پیشنهاد نمیکنم، ولی اگه از قبل طرفدارش هستین، ارزش خوندن داره.
Shiver: مجموعه داستان های جونجی ایتو
Shiver: مجموعه داستان های جونجی ایتو شامل ۹ داستان کوتاه به همراه یک داستان اشانتیون در انتها است.
داستان های موجود عبارتند از: صفحه گرامافون دست دوم، لرزه، مدل مد، بادکنک معلق، عمارت عروسکی، نقاش، رویای طولانی، اجداد محترم و چرب شده، و مدل مد: قاب نفرین شده.
از بین تمام داستان های لرزه، بادکنک معلق مورد علاقه من است.
این داستان در مورد همزادهای ترسناکی است که ظاهر می شوند تا مردم را مسخره و شکار کنند،
اما نکته جالب این است که آنها سرهای بادکنکی بسیار بزرگی دارند.
طراحی ها و آثار هنری در این داستان از بهترین آثار جونجی ایتو است و این یکی از داستان های کوتاه مورد علاقه من از او است.
بعدی برای من Shiver است که در مورد سنگ یشم نفرین شده است.
هرکسی که صاحب آن باشد نفرین شده است و نحوه اجرای این نفرین وحشتناک است.
من همچنین از صفحه گرامافون دست دوم لذت بردم.
این داستان در مورد یک آهنگ تسخیرآمیز در یک صفحه گرامافون کمیاب است که مردم در نهایت بر سر آن یکدیگر را می کشند.
افشاگری در این یکی عالی بود.
همچنین Fashion Model نیز گنجانده شده است.
این داستان در مورد یک Fashion Model است، اما او آن چیزی نیست که شما انتظار دارید -
او ظاهری شوم و منحصر به فرد دارد.
من طراحی شخصیت او را دوست داشتم.
من همچنین توصیه می کنم قبل از پریدن به Smashed، بخش Fashion Model را بخوانید،
زیرا ارتباطی با داستان دیگری در آن مجموعه وجود دارد که اگر ابتدا این یکی را بخوانید، تجربه را حتی بهتر می کند.
چهره آشنای دیگری در لرزه ظاهر می شود - تومی.
او در نقاش ظاهر می شود، داستانی در مورد نقاشی که به لطف الهام بخش خود مشهور می شود، اما وقتی تومی وارد صحنه می شود و از او می خواهد زیبایی واقعی او را به تصویر بکشد، همانطور که انتظار می رود، همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود.
عمارت عروسکی هم خوب بود.
این داستان در مورد خانواده ای از عروسک گردان های سیار است،
اما وقتی پدر می میرد، یکی از پسران تصمیم می گیرد خودش به عنوان یک عروسک زندگی کند، او و خانواده اش اکنون توسط عروسک گردان ها در تیرهای سقف کنترل می شوند. ایده از دست دادن استقلال و اینکه به طور کامل توسط دیگران کنترل شوید، من را وحشت زده کرد.
رویای طولانی در مورد مردی است که رویاهایی می بیند که طولانی تر و طولانی تر می شوند، برخی احساس می کنند سال ها طول می کشند. فکر اینکه رویاها تا ابد طول بکشند، حتی اگر فقط یک لحظه در زندگی واقعی باشند، آزاردهنده است.
اجداد محترم نیز برای من به یاد ماندنی بود.
این داستان در مورد دختری است که حافظه خود را از دست می دهد و همانطور که دوستش به او کمک می کند تا آنچه را که اتفاق افتاده به یاد بیاورد،
رویدادهای وحشتناکی که باعث فراموشی او شده اند، به سرعت باز می گردند.
وحشت جسمی و تصاویر در این یکی باورنکردنی است.
این به ایده انتقال خاطرات و امیدها از طریق نسل ها به روشی منحصر به فرد و وحشتناک می پردازد.
سپس Greased وجود دارد که من را منزجر کرد.
یک پنل در ذهنم مانده است زیرا بسیار تهوع آور بود.
این داستان در مورد خانواده ای است که در بالای یک مغازه کباب پزی زندگی می کنند، جایی که چربی همه چیز را می پوشاند - دیوارها، لباس ها، پوست.
فکر اینکه تمام آن چربی به شما بچسبد، احساس ناراحتی زیادی به من داد و تصاویر در این یکی این احساس را به تصویر می کشد.
و در نهایت، یک داستان اشانتیون نیز گنجانده شده است که امتدادی از Fashion Model است.
به نظر من، Shiver یکی از کامل ترین مجموعه های جونجی ایتو است.
این مجموعه کمی از همه چیز دارد که او را به چنین خالق شگفت انگیزی تبدیل می کند، از وحشت جسمی و داستان های هیولا گرفته تا وحشت روانی، تفسیرهای اجتماعی و موارد دیگر.
داستان های کمی وجود داشت، اگر اصلاً وجود داشت، که برای من به هدف نخورد، به همین دلیل است که من آن را یکی از بهترین آثار او می دانم.
وقتی با Smashed جفت شود، لرزه حتی بهتر است.
من توصیه می کنم ابتدا Shiver را بخوانید، زیرا داستانی در Smashed وجود دارد که به یکی از داستان های این مجموعه مرتبط است و خواندن آنها به این ترتیب تجربه را بهبود می بخشد.
Venus in the Blind Spot
مجموعه "Venus in the Blind Spot" شامل ده داستان کوتاه است،
از جمله دو اقتباس از آثار ادوگاوا رانپو، "صندلی انسانی" و "عشق غیرزمینی"، و همچنین داستانهای اصلی مانند "میلیاردها تنها"، "زهره در نقطه کور"، "زن"، "استاد اومزو و من"، "چگونه عشق به سراغ پروفسور کریدا آمد"، "راز گسل آمیگارا"، "داستان غمانگیز پست مدیر" و "یادگاری".
نکات برجسته برای من "میلیاردها تنها" بود، که داستانی وهمآور درباره افرادی است که به صورت خوشههای وحشتناکی به هم دوخته شدهاند.
من عاشق این بودم که چگونه تنهایی و نیاز به ارتباط انسانی را بررسی میکرد، اما ایده ارتباط را ترسناکتر میکرد.
"صندلی انسانی" نیز برای من برجسته بود زیرا باعث میشود قبل از نشستن دوباره روی صندلی، دوباره فکر کنید
- پارانویای شخصیت اصلی را به خوبی به تصویر میکشد.
"Venus in the Blind Spot" یکی دیگر از موارد مورد علاقه بود.
این داستان درباره یک گروه تحقیقاتی یوفو است که اعضای آن به طور مرموزی توانایی دیدن دختری را که در راس همه چیز قرار دارد، از دست میدهند.
البته یک پیچش وجود دارد و آن را ارائه میدهد.
"عشق غیرزمینی" نیز ترسناک بود.
این داستان درباره زنی است که پس از شنیدن زمزمههای محبتآمیز شوهرش به شخص دیگری، به او مشکوک میشود.
اما وقتی سعی میکند او را غافلگیر کند، حقیقت بسیار آزاردهندهتر از آن چیزی است که تصور میکرد.
سپس "راز گسل آمیگارا" وجود دارد.
سوراخهای به شکل انسان در خط گسل به اندازه کافی عجیب هستند، اما تماشای خزیدن مردم به داخل آنها... ناراحت کننده است،
به خصوص اگر کلاستروفوبیا داشته باشید.
و "یادگاری" نمونهای عالی از داستانی بود که در آن شخصیتها مجبور میشوند با عواقب اعمال خود روبرو شوند
- مردی نوزادی را در قبر همسر مرحومش پیدا میکند و همه چیز از آنجا از هم میپاشد.
من همچنین از "استاد اومزو و من" لذت بردم.
این داستان شخصیتر است و نگاهی اجمالی به عشق اولیه جونجی ایتو به آثار کازوئو اومزو، مانند "کلاس درس شناور"، که یکی از مانگاهای ترسناک مورد علاقه من نیز هست، و "پسر چشم گربهای" به ما میدهد. دیدن اینکه چگونه این آثار ایتو را شکل دادند و یادگیری در مورد تجربیات دوران کودکی او با مانگا، خوب بود.
داستانهای دیگر نیز بد نبودند، فقط به اندازه من به یاد ماندنی نبودند. "زن" دقیقاً همان چیزی است که به نظر میرسد، درباره روحی است که مردم را لیس میزند.
این یکی زننده بود و تصاویر خوب بودند.
"داستان غمانگیز پست مدیر" بسیار کوتاه بود، اما من دوست داشتم که چگونه به ایده زندگی برای حمایت از کسانی که دوستشان داریم به شکلی بیمارگونه اشاره میکند.
"چگونه عشق به سراغ پروفسور کریدا آمد" یک تنظیم جالب داشت،
با یک پروفسور مردمگریز که دانشجوی تحسینکنندهاش را تحقیر میکند، که بعداً به سراغش میآید، اما نتیجه به اندازه برخی از داستانهای دیگر قوی نبود.
در مجموع، "Venus in the Blind Spot" مجموعهای قوی با داستانهای ترسناک و ناراحتکننده فراوان است.
این مجموعه برای من در رده بالایی قرار دارد، اگرچه من هنوز "Shiver "، "Smashed"، "Fragments of Horror" و "Tombs" را بیشتر دوست دارم.
با این حال، اقتباسهای ادوگاوا رانپو و داستانهایی مانند "میلیاردها تنها" و "راز گسل آمیگارا" این مجموعه را ارزشمند میکنند اگر در نهایت از مجموعههایی که بعداً برای مبتدیان توصیه میکنم، لذت ببرید.
مجموعه داستان های "بیماری عشق: مجموعه داستان های جونجی ایتو"
مجموعه "بیماری عشق" به طرز مناسبی با داستان "بیماری عشق" شروع می شود
که داستان ریوسوکه و بازگشتش به شهر زادگاهش را دنبال می کند، جایی که مردم وسواس زیادی به "فال های چهارراه" دارند که توسط رهگذران تصادفی داده می شود.
وقتی یک پسر مرموز و خوش تیپ ظاهر می شود، مرگ های غم انگیزی رخ می دهد و ریوسوکه سعی می کند او را متوقف کند.
این داستان مورد علاقه من در این مجموعه بود زیرا وسواس جامعه به بت ها را از طریق یک لنز تاریک و پیچیده برجسته می کند.
دیگر داستان های برجسته در این مجموعه عبارتند از "خواهران و برادران عجیب و غریب هیکی زوری" که بیشتر کمدی بزن و بکوب است، "زن دنده ای" که هنر زیبا و وحشتناکی دارد و "عمارت شبح" که به طور منحصر به فردی مفهوم درد را بررسی می کند.
هنر در این مجموعه کلاسیک جونجی ایتو است - فوق العاده خونین، دلهره آور و با جزئیات زیبا، بنابراین در این زمینه ناامید کننده نیست.
اگرچه می گویم "بیماری عشق" در جایی در وسط مجموعه های ایتو قرار دارد، اما هنوز هم فقط به خاطر داستان های برجسته ارزش خواندن دارد.
من آن را به عنوان اولین مجموعه داستان کوتاه جونجی ایتو توصیه نمی کنم، مجموعه های دیگری هم هستند که ابتدا توصیه می کنم،
اما اگر از قبل از طرفداران کار او هستید و از داستان های کوتاه او لذت می برید، این مجموعه ای است که باید بررسی کنید.
مجموعه داستان های Tombs: اثر جونجی ایتو
مجموعه داستان های Tombs: اثر جونجی ایتو، مجموعه دیگری است که شامل 9 داستان کوتاه است،
از جمله Tombs، کلاب هاوس، دختر حلزونی، پنجره کناری، به ساحل رانده شده، داستان عجیب تونل، مجسمه برنزی، شناورها و داستان خونین شیروسونا.
به نظر من Tombs در کل یکی از قوی ترین آثار اوست و شامل برخی از داستان های کوتاه مورد علاقه من از جونجی ایتو است،
از جمله Tombs، که نگاهی می اندازد به اینکه واقعاً در مرگ در آرامش بودن به چه معناست و خطراتی که با برهم زدن این آرامش به وجود می آید،
کلاب هاوس، که شکاف گروهی و تفکر گروهی را به شیوه ای واقعاً مؤثر و ترسناک به نمایش می گذارد.
این نشان می دهد که در وسط بودن به چه معناست و در مورد انتخاب طرفین است و مهمتر از آن، وحشت هایی که می تواند در صورت عدم انجام این کار رخ دهد.
به نظر من، این دو ایده های تازه ای بودند و طبیعت انسان را به گونه ای بررسی کردند که برای من جالب بود.
دختر حلزونی پنل هایی داشت که هرگز از ذهنم بیرون نمی روند.
وقتی یک خالق چیزی را که معمولاً آن را دوست داشتنی می دانید، در مورد من حلزون ها، برمی دارد و ناگهان شما را از آنها می ترساند، این یک داستان موفق است.
نمی توانم بگویم کدام صحنه از این یکی بیشتر مرا آزار داد، اما وقتی آن را ببینید، متوجه خواهید شد. به ساحل رانده شده ناشناخته های اعماق دریا را برجسته کرد. من آن را جذاب می دانم، اما این ایده را در ذهن می نشاند که ما واقعاً نمی دانیم در اعماق دریا چه چیزی وجود دارد.
ضعیف ترین داستان ها، برای من، در این مجموعه پنجره کناری و مجسمه برنزی بودند،
که مفهوم زیبایی و تلاش یکی از شخصیت ها برای آن را برجسته می کنند، اما بقیه مواردی که ذکر کردم،
همراه با شناورها، که ترس ما را از عمیق ترین رازهایمان که در آنجا هستند و به طرز تحقیرآمیزی شناخته می شوند، به نمایش می گذارد.
من از این یکی و همچنین داستان خونین شیروسونا لذت بردم،
که داستانی عجیب و در عین حال به خوبی اجرا شده درباره شهری بود که مردم آن همه کم خون هستند و یک پزشک جوان برای تحقیق به آنجا می رود.
وحشت هایی که او در آنجا می یابد این مجموعه را به خوبی جمع می کند.
به طور کلی، تومبز یکی از قوی ترین آثار او در بخش داستان کوتاه است.
هنوز به خوبی Shiver یا Smashed نیست، اما در کنار داستان های برتر من یعنی Tombs، کلاب هاوس، دختر حلزونی و شناورها قرار دارد.
فراری: مجموعه داستانهای جونجی ایتو
فراری: مجموعه داستانهای جونجی ایتو یکی از جدیدترین مجموعههای جونجی ایتو است که شامل برخی از اولین آثار او از سال 1987، درست پس از انتشار اولین اثر منتشر شدهاش، تومیه، است.
این مجموعه شامل 12 داستان کوتاه است: خانه زیستی، دزد چهره، جایی که سندمن زندگی میکند، منطق شیطان، موهای بلند در اتاق زیر شیروانی، عشق فیلمنامهای، شمشیر احیاگر، عشق پدرانه، لابیرنت غیرقابل تحمل، دهکده آژیر، مورد آزار و اذیت و فراری.
به عنوان کسی که تمام آثار او را خواندهام، دیدن آغاز کار او، میزان رشدی که در طول سالها داشته و آن نگاههای اجمالی اولیه به نبوغی که قرار بود به آن تبدیل شود، در حالی که از برخی داستانهای عالی لذت میبردم، شگفتانگیز بود.
داستانهایی که این مجموعه را برای من ارزشمند کردند، موهای بلند در اتاق زیر شیروانی، جایی که سندمن زندگی میکند، عشق پدرانه، عشق فیلمنامهای، دهکده آژیر، مورد آزار و اذیت و فراری بودند. موهای بلند در اتاق زیر شیروانی درباره دختری است که موهایش را برای پسری بلند میکند و موها در نهایت نوعی ذهنیت خاص خود را پیدا میکنند.
تصاویر در این داستان باورنکردنی هستند.
جایی که سندمن زندگی میکند، داستانی ترسناک است که روزهای اولیه وحشت جسمی جونجی ایتو را به نمایش میگذارد.
عشق پدرانه در ذهن من ماندگار شد زیرا به فشار زندگی کردن مطابق با انتظارات والدین میپردازد و اینکه چگونه گاهی اوقات والدین سعی میکنند رویاهای شکست خورده خود را از طریق فرزندانشان زندگی کنند، حتی زمانی که فرزندان چیز کاملاً متفاوتی میخواهند.
عشق فیلمنامهای یک داستان جدایی منحصر به فرد و ترسناک درباره یک خوشگذران است که ویدیوهایی از خود را برای دخترانی که از آنها جدا میشود، میفرستد. این داستان عجیب است، اما البته، عواقب غیرمنتظرهای دارد.
دهکده آژیر یکی از آن داستانهای روستایی دورافتاده و پرستش فرقهای است که من همیشه به آن علاقهمندم و ایدههای عالی داشت.
مورد آزار و اذیت به زیر پوستم رفت.
این داستان درباره دختری است که دو جنبه دارد - یکی شیرین و معصوم، دیگری سادیستی و ظالم - و پایان آن واقعاً ترسناک است.
و سپس فراری وجود دارد که داستان فراریای را دنبال میکند که توسط خانوادهای پناه داده میشود که مخفیانه از او متنفرند و او را وادار میکنند فکر کند جنگ هنوز ادامه دارد.
پیچش در این داستان من را گرفت.
برخی از داستانهای دیگر، مانند دزد چهره - که درباره دختری است که چهره دختران دیگر را میدزدد - و لابیرنت غیرقابل تحمل، که به خطرات ایمان راسخ میپردازد، هنوز خوب بودند اما به اندازه بقیه من را جذب نکردند، در حالی که خانه زیستی و شمشیر احیاگر داستانهایی بودند که من کمترین علاقه را به آنها در این مجموعه داشتم.
با این حال، چیزی که در مورد این مجموعه برای من برجسته بود، این بود که دیدم هنر ایتو چقدر در طول زمان پیشرفت کرده است. شما میبینید که او از کجا شروع کرده و دیدن اینکه از آن زمان تاکنون چقدر پیشرفت کرده، شگفتانگیز است. اگر با جونجی ایتو تازه آشنا هستید، این اولین مجموعهای نیست که من توصیه میکنم، اما اگر از قبل طرفدار هستید، ارزش خواندن دارد.
Alley: مجموعه داستانهای جونجی ایتو
"Alley" مجموعهای از ده داستان کوتاه است، شامل "Alley"، "نزول"، "بخش"، "مهمانسرا"، "برکت"، "باشگاه سیگاریها"، "کپک"، "شهر بیراه"، "خاطره" و "اتوبوس بستنی".
داستانهای مورد علاقه من در این مجموعه "Alley" است - صحنه پایانی آن واقعاً من را ترساند،
"برکت" به خاطر برداشت منحصربهفردش از ترس رها کردن، و "نزول" که به جنبه تاریک وسواس و کار بیش از حد میپردازد، و "برکت" که ترس ما از رها کردن را بررسی میکند، اما همچنین پافشاری که فرد برای کسی که دوستش دارد، دارد.
مردی که در آن است مدام سعی میکند از پدر عروس برای ازدواج با دخترش برکت بگیرد، و تصور اینکه جای او باشم، آن را شبیه یک کابوس کرد.
به علاوه، یک پیچش خوب در پایان دارد.
"بخش" هم طراحیهای هیولایی منحصربهفردی داشت و چیزی در مورد فضای بیمارستان وجود داشت که آن را برای من وهمآور میکرد.
به نظر من "Alley" یکی از مجموعههای قویتر جونجی ایتو است.
در حالی که من هنوز "Shiver" و "Smashed"، "Fragments of Horror" و "Tombs" را در رتبه بالاتری قرار میدهم،
این یکی داستانهای برجسته زیادی دارد و برخی از پانلها را هرگز فراموش نخواهم کرد،
به خصوص از "Alley"، "Descent"، "Blessing" و "The Ward"، و "Mold" هم همینطور.
به دلایلی، من همیشه از کپک وحشت داشتهام و یک وسواسی تمیز هستم، بنابراین "Mold" باعث شد احساس ناراحتی کنم،
اما اگر مجبور باشم یکی را انتخاب کنم که بیشتر در ذهنم مانده، آن "Alley" خواهد بود.
این همان چیزی است که در مورد جونجی ایتو احساس میکنم نابغه است، اما همچنین دلیلی است که برخی از افراد ممکن است برای ارتباط با برخی از داستانهای کوتاه او مشکل داشته باشند.
مگر اینکه از مفهوم یا عنصر خاصی از طبیعت انسانی که او در حال بررسی آن است، آشفته یا ترسیده باشید، ممکن است به اندازه شخص دیگری روی شما تأثیر نگذارد.
اما، همانطور که در بررسی داستانهای او تاکنون دیده شده است، او ایدههای زیادی را بررسی میکند، بنابراین مطمئناً چیزی وجود خواهد داشت که در طول مسیر شما را سرد یا تسخیر کند.
مثل همیشه، با این حال، من فکر نمیکنم وحشت برای خوب بودن نیازی به ترسناک بودن داشته باشد.
بسیاری از مانگاهای جونجی ایتو خوب هستند زیرا معنای عمیقتری در پشت آنها دارند، اما اگر به دنبال چیزی هستید که باعث شود احساس ناخوشایندی داشته باشید، هنگام خواندن این را در نظر داشته باشید.
کتاب "Fragments of Horror" شامل هشت داستان کوتاه است: "فوتون"، "روح چوبی"، "تومیو: تیشرت قرمز"، "وداع ملایم"، "دیسکشن-چان"، "پرنده سیاه"، "ماگامی ناناکوسه" و "زن پچپچکننده".
داستانهای مورد علاقه من "تومیو: تیشرت قرمز"، "وداع ملایم"، "پرنده سیاه" و "دیسکشن-چان" هستند.
"وداع ملایم" یک چرخش جالب دارد که در آن عزیزان یک خانواده به عنوان تصویرهای پسزمینه باقی میمانند و به آنها زمان بیشتری برای سوگواری میدهد.
"پرنده سیاه" داستان یک کوهنورد گمشده را دنبال میکند که به لطف یک زن مرموز که به او گوشتهای عجیب میدهد، زنده میماند، اما البته داستان بیشتر از آنچه به نظر میرسد، دارد.
"دیسکشن-چان" درباره دختری است که به تشریحها علاقه دارد است و در نهایت آرزو دارد که خودش هم تشریح شود. پنلها به طرز زشتی زیبا هستند.
در کل، "تومیو" برای من بیشتر از بقیه جلب توجه کرد.
این داستان به خوبی فکر شده و پنلهای فوقالعادهای دارد و فکر اینکه باید سرت را نگهداری، واقعاً من را عمیقاً ناراحت کرد.
همچنین "زن پچپچکننده" را دوست داشتم که داستان دختری را روایت میکند که با تردید دست و پنجه نرم میکند و زنی به او کمک میکند تا زندگیاش را مدیریت کند.
این داستان به موضوعاتی مثل کار زیاد، سوءاستفاده و تلاشهایی که مردم برای رفاه عزیزانشان انجام میدهند، میپردازد.
"فوتون" خوب بود، اما قویترین داستان نبود
. من از نمایش مردی که به خاطر وحشتهایی که میبیند، به یک هیکیکوموری تبدیل میشود و عواقب کارهایش که به او برمیگردد، خوشم آمد.
دو داستانی که خیلی از آنها لذت نبردم ماگامی ناناکوسه و روح چوبی بودند.
ماگامی ناناکوسه داستان یک طرفدار وسواسی یک نویسنده را دنبال میکند که مجذوب تیکها است، اما به اندازه بقیه تأثیرگذار نبود.
روح چوبی درباره زنی بود که اساساً شیفته یک خانه بود و از نظر من به دلایل اشتباه در دسته عجیب و غریب قرار گرفت.
در کل، "Fragments of Horror" یکی از بهترین مجموعههای جونجی ایتو است، بهویژه با داستانهایی مثل "تومیو"، "دیسکشن-چان" و "وداع ملایم".
با وجود شکهای جونجی ایتو در پسنوشت انتهایی، واضح است که او هنوز هم در زمینه ترس و وحشت مهارت دارد.