جهت یافتن کتاب ها از دسته بندی زیر استفاده کرده و یا نام کتاب مورد نظر را جستجو کنید
سایت اصلی فروشگاه سارانگ

پس از انتخاب نوع چاپ با کلیک بر روی کلمه "اضافه به سبد خرید" کتاب های خود را به راحتی خرید نمایید

 کتاب یاد او اثر کالین هوور نشر آموت - رمان Reminders Of Him ترجمه فارسی
 کتاب یاد او اثر کالین هوور نشر آموت - رمان Reminders Of Him ترجمه فارسی
 کتاب یاد او اثر کالین هوور نشر آموت - رمان Reminders Of Him ترجمه فارسی

کتاب یاد او اثر کالین هوور نشر آموت - رمان Reminders Of Him ترجمه فارسی

۲۸۵٫۰۰۰۱۱٪
۲۵۵٫۰۰۰
افزودن به سبد

کتاب یاد او اثر کالین هوور نشر آموت - رمان Reminders Of Him ترجمه فارسی

امتیاز گودریدز

4.47

نویسنده

کالین هوور

نشر

آموت

مترجم

عباس زارعی

چاپ شانزدهم

پاییز 1403

تعداد صفحات

368 صفحه

معرفی کتاب یاد او

رمان یاد او، داستانی عاشقانه، دلخراش و در عین حال امیدوارکننده از نویسنده پرفروش شماره 1 نیویورک تایمز، کالین هوور است که زندگی یک مادر جوان آشفته و مشتاق را روایت می‌کند. کنا روآن، پس از گذراندن پنج سال زندان بخاطر اشتباه غم انگیزی که در گذشته مرتکب شده بود، به شهری بازمی‌گردد که شروع همه‌چیز از آنجا بود، به امید اینکه دوباره با دختر چهار ساله‌اش دیدار کند. اما بازسازی پل‌هایی که کنا پشت سرش خراب کرده است تقریباً غیرممکن به‌نظر می‌رسد.

هر کسی که در زندگی دخترش حضور دارد تلاش می‌کند تا کنا و یاد او را از زندگی دخترش کنار بگذارد؛ مهم نیست که او چقدر برای اثبات خودش تلاش بکند! تنها کسی که در را به طور کامل به روی کنا نبسته، لجر وارد، صاحب بار محلی و یکی از معدود پیوندهای باقی‌مانده برای دخترش است. اما اگر کسی بفهمد که چگونه لجر به آرامی در حال تبدیل شدن به بخش مهمی از زندگی کنا است، هر دو ممکن است اعتماد افراد مهم زندگی‌شان را از دست بدهند! هر دو علیرغم فشاری که در اطرافشان وجود دارد با هم ارتباط برقرار می‌کنند و با افزایش عشق بین آنها، ریسک و خطرات ناشی از آن نیز افزایش می‌یابد. کنا باید راهی برای جبران اشتباهات گذشته خود بیابد تا آینده‌ای پر از امید بسازد.

بخشی از کتاب یاد او

وقتی می‌گویند دنیا کوچک است شوخی نمی‌کنند. واقعاً کوچک است و پر ازدحام. این را فقط به تو می‌گویم، چون می‌دانم نمی‌توانی واقعاً این نامه‌ها را بخوانی، اما امشب ماشین لجر را دیدم و فکر کردم الان است بزنم زیر گریه. راستش قبلش هم گریه کرده بودم، چون اسمش را گفت و شناختمش. از بوسیدنش احساس گناه کردم، با شرمندگی بیرون دویدم. تقریباً دچار یک حمله عصبی شدم. اما بله. آن وانت لعنتی!

دیدگاه کاربران

دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است
سوالی دارید؟ از ما بپرسید