امتیاز گودریدز | 4.47 |
---|---|
نویسنده | کالین هوور |
نشر | آموت |
مترجم | عباس زارعی |
چاپ شانزدهم | پاییز 1403 |
تعداد صفحات | 368 صفحه |
رمان یاد او، داستانی عاشقانه، دلخراش و در عین حال امیدوارکننده از نویسنده پرفروش شماره 1 نیویورک تایمز، کالین هوور است که زندگی یک مادر جوان آشفته و مشتاق را روایت میکند. کنا روآن، پس از گذراندن پنج سال زندان بخاطر اشتباه غم انگیزی که در گذشته مرتکب شده بود، به شهری بازمیگردد که شروع همهچیز از آنجا بود، به امید اینکه دوباره با دختر چهار سالهاش دیدار کند. اما بازسازی پلهایی که کنا پشت سرش خراب کرده است تقریباً غیرممکن بهنظر میرسد.
هر کسی که در زندگی دخترش حضور دارد تلاش میکند تا کنا و یاد او را از زندگی دخترش کنار بگذارد؛ مهم نیست که او چقدر برای اثبات خودش تلاش بکند! تنها کسی که در را به طور کامل به روی کنا نبسته، لجر وارد، صاحب بار محلی و یکی از معدود پیوندهای باقیمانده برای دخترش است. اما اگر کسی بفهمد که چگونه لجر به آرامی در حال تبدیل شدن به بخش مهمی از زندگی کنا است، هر دو ممکن است اعتماد افراد مهم زندگیشان را از دست بدهند! هر دو علیرغم فشاری که در اطرافشان وجود دارد با هم ارتباط برقرار میکنند و با افزایش عشق بین آنها، ریسک و خطرات ناشی از آن نیز افزایش مییابد. کنا باید راهی برای جبران اشتباهات گذشته خود بیابد تا آیندهای پر از امید بسازد.
بخشی از کتاب یاد او
وقتی میگویند دنیا کوچک است شوخی نمیکنند. واقعاً کوچک است و پر ازدحام. این را فقط به تو میگویم، چون میدانم نمیتوانی واقعاً این نامهها را بخوانی، اما امشب ماشین لجر را دیدم و فکر کردم الان است بزنم زیر گریه. راستش قبلش هم گریه کرده بودم، چون اسمش را گفت و شناختمش. از بوسیدنش احساس گناه کردم، با شرمندگی بیرون دویدم. تقریباً دچار یک حمله عصبی شدم. اما بله. آن وانت لعنتی!