خلاصه داستان: آندراگوراس پادشاه پارس به همراه ارسلان، ولیعهد جوان، برای مقابله با ارتش متخاصم لوسیتانیا عازم سرزمین آتورپاتکان می شود. با حاکم شدن مه ای سنگین بر میدان نبرد، پادشاه آنراگوراس و افسران عالی رتبه اش برای برنامه ریزی جنگ وارد شور می شوند. داریون، افسری جوان اما بسیار ماهر، مخالفت خود را با فرستادن سربازان به میدان نبرد اعلام می کند. مخالفت داریون خشم پادشاه را برمی انگیزد و موجب خلع درجه ی داریون می گردد. با خیانت یکی از یاران پادشاه، ارتش پارس با شکست سختی مواجه می شود. اکنون ماموریت جدید داریون، حفاظت از جان تنها پسر پادشاه، ولیعهد ارسلان است. داریون و ارسلان به تنهایی عازم سفری برای بازپس گیری شکوه از دست رفته ی امپراطوری پارس می شوند… .