رمان روسی یادداشت هایی از خانه مردگان Записки из Мертвого дома
نویسنده داستایوفسکی
453 صفحه
زبان روسی
Описание
Повесть "Записки из Мертвого дома" основана на воспоминаниях писателя о годах, проведенных в Омском остроге. По мнению критиков, именно с этого произведения начинается подлинный Достоевский с его психологизмом и глубиной образов. В "Записках из Мертвого дома" перед читателем открывается мир, где насилие над человеческой личностью принимает привычный, повседневный характер. Это история, повествующая о судьбах отверженных, которых Достоевский встречал на каторжных работах. Виновные и невинные, убийцы и контрабандисты, лихие воры и интеллигентные фальшивомонетчики, дворяне и крестьяне… Каждый обитатель острожного "Мертвого дома", созданный пером Достоевского, навеки остается в памяти.
معرفی کتاب خاطرات خانهی مردگان
حکم اعدام فئودور داستایوفسکی به جرم شرکت در یک همکاری بر ضد حکومت، الهامبخش وی برای نوشتن کتاب خاطرات خانهی مردگان شد. تجربه دردناک این حکم (هرچند توسط دادگاه تایید نشد) و تبعید شدنش به سیبری، ماجرای این اثر او را در بردارد. تولستوی در رابطه با این کتاب گفته است: «در تمام آثار ادبیات مدرن، کتابی بهتر از این نمیشناسم».
درباره کتاب خاطرات خانهی مردگان:
فئودور داستایوفسکی (Fyodor Mikhailovich Dostoevsky) برای به تصویر کشیدن شرایط سخت و دشوار زندان و تبعیدگاه سیبری دست به نوشتن کتاب خانهی مردگان (The House of the Dead) میزند. این اثر داستان مردی را بیان میکند که به جرم قتل همسرش به 10 سال زندان محکوم شده است. در کتاب حاضر از اذیت و آزارهای بیدلیل زندانبانان، خوی وحشیگری و بیرحمی برخی زندانیان و شکنجههای بیپایان روحی و جسمی محکومین گفته میشود.
جالب است بدانید که این نویسندهی توانمند، با وجود تمام سختیها و مشکلاتی که در زندگی خود متحمل شده است و با وجود اتفاقات دردناکی که در آثارش از جمله خانهی مردگان مشاهده میشود اما، از ناامیدی مطلق نمیگوید و همیشه کورسویی از روشنایی در تاریکی داستانهایش به چشم میخورد. این کتاب به دلیل آن که براساس تجربیات شخصی داستایوفسکی نوشته شده است، سبک نوشتاری اتوبیوگرافی دارد. طرفداران این نویسنده و داستایوفسکی شناسان بر این عقیده هستند که این اثر کمترین شباهت را به دیگر آثار او دارد.
سرانجام داستایوفسکی در سال 1854 از تبعیدگاه کار اجباری سیبری آزاد شد اما همچنان تا مدت 7 سال اجازه انتشار آثارش را نداشت. او در نهایت در سال 1861 کتاب خانهی مردگان را منتشر کرده و با استقبال بسیار زیادی رو به رو شد. چرا که کتاب حاضر از رازهای بسیاری نسبت به حکومت پرده برداشت.
کتاب خاطرات خانهی مردگان برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب حاضر از برجستهترین آثار ادبیات روسیه به حساب میآید. اگر از علاقهمندان ادبیات داستانی کلاسیک روس هستید، خواندن این کتاب به شما توصیه میشود.
فیلم اقتباس شده از کتاب خانهی مردگان:
از این کتاب در سال 1932 فیلمی با همین نام توسط کارگردانی روسی به اسم واسیلی فیدوروف (Vasili Fyodorov) ساخته شده است. از جمله بازیگران این اثر میتوان به نیکولای خملیوف (Nikolay Khmelyov)، نیکولای پادگورنی و نیکولای ویتوفتوف اشاره کرد.
با فئودور داستایوفسکی بیشتر آشنا شویم:
این نویسنده بزرگ روسی یکی از برترین رمان نویسان روانشناختی تاریخ به حساب میآید. فیودور داستایوفسکی، رمان نویس، فیلسوف، نویسندهی داستان کوتاه، و مقاله نویس بوده است. او در آثار خود و در میان مشکلات سیاسی و اجتماعی زمان روسیه به زوایای روح و روان انسان در قرن نوزدهم میپردازد. از جمله آثار این نویسنده میتوان به «جنایت و مکافات»، «برادران کارامازوف»، «قمارباز» و «شیاطین» اشاره کرد. داستایوفسکی در سال 1881 و در 59 سالگی بر اثر خون ریزی ریوی در گذشت.
جملات برگزیده کتاب خاطرات خانهی مردگان:
- کسی که قدرت و توانایی بی حد و حصر برای تحقیر یک انسان دیگر را تجربه کرده باشد، خود به خود احساسات خود را از دست میدهد.
- استبداد یک عادت است و سرانجام به بیماری تبدیل میشود.
- انسانهای بد همه جا به چشم میخورند، اما حتی در میان بدترین اتفاقات هم چیزهای خوب پیدا میشوند.
در بخشی از کتاب خاطرات خانهی مردگان میخوانیم:
آن روز غروب، پیش از تاریک شدن هوا و بستن در خوابگاهها، من رفتم بیرون کنار حصار قدم بزنم. دچار اندوه ژرفى شده بودم، اندوهى که دیگر هرگز در تمام مدتى که در زندان بودم به آن صورت برایم تکرار نشد. اولین روز سرکردن در زندان بهویژه بسیار دردناک و طاقتفرساست، چه در زندان، چه در سلول انفرادى و چه در تبعیدگاه.
ولى یادم میآید که آن روز پرسشى که مدام آزارم میداد و در تمام مدت زندان بودن دست از سرم برنمیداشت و حتى امروز هم به نظرم معمایى است حل نشده، برایم مطرح شد و آن تبعیض و عدم مساوات در تعیین مجازات براى چنین جرمهایى بود. چون درواقع هیچ جرمى شبیه جرمى دیگر نیست. بهطور مثال دو مجرم را درنظر بگیریم: همهى شرایط را سنجیده و براى هر دو مجازاتى کموبیش یکسان تعیین کردهاند، آن هم بهرغم تفاوتهاى آشکارى که میانشان وجود دارد.
یکى ادعا میکند به علت غرور و عزت نفس لطمه خوردهاش بوده، یکى دیگر بیدلیل دست به جنایت زده، فردى دیگر در جاده کمین کرده و آدم بینوایی را که فقط یک پیاز همراه داشته و میگذشته کشته. «که چى پدر، مرا فرستادى دنبال بهدست آوردن غنیمت، فردى مسیحى را کشتم و جز یک پیاز چیز دیگرى پیش او پیدا نکردم. احمق! فقط یک پیاز که یک کوپک بیشتر ارزش ندارد و صدتا از آن میشود یک روبل!» یک نفر دیگر آدم مست از خود بیخودی را کشته تا شرف و آبروى نامزدش، خواهرش یا دخترش را نجات دهد. رعیتى فرارى که شاید از گرسنگى دارد میمیرد، مأمور پلیسى را که تعقیبش میکرده کشته، تا از آزادى و زندگیاش دفاع کند.
این یکى با لذتى حیوانى بچهها را سر بریده، از جاری شدن خون گرمشان روى دستهایش لذت برده، از وحشتشان و آخرین لرزش احتضارشان که شبیه کبوترهاى سربریدهاى بودهاند کیف کرده! با این همه براى همگى مجازات یکسانى تعیین کردهاند. البته تفاوتهایى در طول مدت تنبیه وجود دارد، اما در برابر تفاوت میان نوع جنایتها بسیار ناچیز است.