هزل و گرت یک برادر و خواهر تلخ هستند و به دلیل فقر در خانواده ، نامادری پدر را ترغیب کرد تا آنها را در جنگل انداخت. آنها یک خانه بیسکویت بزرگ و زیبا را دیدند و بسیار خوشحال شدند! به طور غیر منتظره ، او به اشتباه وارد خانه جادوگران شد. جادوگر قرار بود این دو کودک را چاق کند و آنها را بخورد ، اما وی توسط شجاع گرت وارد اجاق گاز شد و به آتش کشید. این دو کودک با حمل گنج جادوگر به خانه رفتند.