مادر اردک جوجه اردک سیاه و زشت داشت ، پس از به دنیا آمدن ، او را زیر نظر گرفت ، برادر و خواهرش او را گاز گرفتند و خروس را گره زد. دخترک که اردک پرورش می داد از او متنفر بود.همه افراد به جز مادر اردک او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. جوجه اردک زشت فقیر فقط می تواند از خانه فرار کند ، اما هنوز هم نمی تواند از عذاب خندیدن توسط پرندگان کوچک و خلاص شدن از طریق تپه ها خلاص شود. با وجود چنین تجربه ای تلخ ، او هنوز آرزوی زیبایی خود را فراموش نکرده است. چه کسی تصور می کرد وقتی بزرگ شد ، او دیگر جوجه اردک زشت نیست ، بلکه یک قو سفید زیبا!